مدونة الشاعرجاسم ثعلبی (الحسّانی) فی اللغه العربیه و الفارسیه

.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

قطع کن زنگ نزن خسته شـــــدم

گفته بودم شیشه ام  افســـرده ام

یادته آنروز توی کوچتـــــــــون

آب شدم زیر زمینت  مـــرده ام

***

بسِ دیگه موبایلت آتش گرفت

نمی خوام جواب بدم ولم کنیــد

مثل بچه غر نزن ای قصــــدک

تو نمی دونی چقد دلم سفیـــد

***

قهر می کردی و بر می گشتی زود

حرف سنگینِ مصیبت هـــــا زدی

فکر کردی تو دلم ثبت نمیـــشه

بهتره قانع بشی خیلی بـــــــدی

***

دلم چون کوره و تو نفتِ سفــــید

ریختی بر پیکرم آتش گرفــــت

اشک گریانت نشد آتش نشـــان

سوختم تو ناظری بر خاکِ سفت

***

حالا از کانال رودم اومــــــــدی

فکر کردی آب نداره تشنه بود

لحظه لحظه فنِ پشتِ صحنه رو

تو عروقِ دلم کندی بس نبــود

***

نمی دونی خیلی مدیونی بــــه دل

با مکرو حیله آب کردی جان را

زود خاموش شد چراغِ عشق و آز

جا زدی عهد دل و ایمــــان را

***

با چه منطق تو بگو حرف بزنــــم

تا یه لحظه درد من خاموش بشه

تو لجوجی نمی سازیم در سفــر

از محالاتِ فراموش بشــــــــه

***

هر چه داری مالِ خود حلالــــته

موش نشو تو زندگی ای طمعکار

گفتمت چندین بـــار با آه و داد

باز می پردازمت گر طلبـــــکار

***

ولم کن تنها بمانم بهتـــــــر است

ماندنت برام یه جرثومه خــــرید

توی خواب وبیداری پر خاشِ تو

خاطره جا مانده خود ذهنم شنید

***

جاسم ثعلبی (حسّانی) 05/07/1391

 

 



:: برچسب‌ها: زنگ نزن ,
:: بازدید از این مطلب : 1398
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : سه شنبه 4 مهر 1391
.

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 89 صفحه بعد

صفحات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی