می خوامت و می خوامت دیوانه نشو غمگین
در جامت و در کامت یادِ عاشقی شیرین
گریه راه حلی نیست مستانه نشو هر بار
بیگانه شدی از خود آزارِ هوس سنگین
***
دیوانه نشو عاشق ، عاشق خودِ دیوانه
در جسم اگر دل نیست کو ساکنِ میخانه
زنجیر محبّت را گر پاره شود جاسم
در عالم و در محشر مردم همه بیگانه
***
ای عاشقِ خود باور قلبت به کسی بسپار
تکیه گاهِ بی تکیه دریاب که چون دیوار
دل را که فروشی نیست عفت را که گوید ایست
نفروش به زر و زیور دنبال هوس صد بار
***
قلبت به شرف بگمار دانستی و می داند
فکرِ عاشقی دریاست در یادِ تو می ماند
در خواب سحر بنشین تفسیرِ خبر شیرین
آژیر خطر هر بار در گوشِ تو می خواند
***
طمع در عشقِ رو در رو نمایم
و عشقِ پاک خیلی می ستایم
تو خود را باختی با تن فروشی
نمی ارزی دو ذره خاکِ پایم
***
دیوانه شدی انگار گوشت به خطر هستی
از عمد بدور از من تو کولِ سفر بستی
از چوبِ ضرر پیداست ما را چه گناهی هست
دیدار چنان سخت است در کامِ تو می خوردی
***
جاسم ثعلبی (حسّانی) 02/01/1399
:: برچسبها:
عشقِ پر جوش ,
:: بازدید از این مطلب : 1598
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1