طلسم
تماشا کن چه خوشحالم ، فقط با تو دلم خندیـــــــــد
ازاون روزی که تو رفتی ، نمم بر دیده ها باریـــد
***
طلسمی داری بر سینه ، مرا مجذوب خود کــردی
با اون حرفای شیرینت ، دلم بردی به صــد دردی
***
گل و باغم شده داغون ، کلیدِ گنجِ جوییــدی
تمامِ آرزویم بود ، دلی با عشق بوسیـــــــدی
***
سرم با دعا در قبله ، و دل پیشِ تو ســــــرگردان
به طی الارض پی برده ، که بی دعوت شده مهمان
***
تو را دیدم سرِ کوچه ، به نامردی گلــــــــــی دادی
درونت تیره و غمگین ، به ظاهر پاک و دل شادی
***
تبسّم کرده دیدار از ، شعاع دید تو پیــــدا
خجالت زده چشمانت ،توقف کرده دل در جا
***
سراسیمه به سوی من ، دو یدی همچو آهویـــی
پشیمانی تو سر گشتی ، کشیدی موجِ گیسویـی
***
در آغوشت شدم ناگاه ، مکیدی خونی ازنشتم
همان جا شد مزارِ دل ، مرادِ عاشقان گشتــــم
***
جاسم ثعلبی ( حسّانی) 26/09/1391
:: برچسبها:
طلسم ,
:: بازدید از این مطلب : 2440
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4